مرجع مطالعات تاریخ‌پژوهانه کتاب و سنت

مجموعه حدیثی ابو علی حسن بن محمد نهاوندی درباره مهدویت

اشتراک گذاری این مطلب:

بسم الله الرحمن الرحیم

مجموعه حدیثی ابو علی حسن بن محمد نهاوندی درباره مهدویت

علی عادل زاده

 

چکیده:

در کتاب دلائل الإمامه احادیثی از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی روایت شده است که همگی درباره امام مهدی (عج) است. به گفته نجاشی، نهاوندی از متکلمان امامیه بوده است؛ اما اطلاع چندانی از او در دست نیست. بنا بر قرائن موجود احتمالاً روایاتِ نهاوندی در دلائل الإمامه با واسطه هارون بن موسی تلعکبری از یک مجموعه حدیثی متعلق به نهاوندی روایت شده است. این روایات به دو دسته عامی و شیعی تقسیم می‌شود. روایات عامی آن غالباً از منابعِ اصیل و رسمی اهل سنت نقل شده، اما روایات شیعی آن غالباً منفرد و شاذ است و می‌توان ارتباط برخی از آن‌ها را با جریان غلو نشان داد.  

مقدمه

دلائل الإمامه کتابی است از مؤلفی ناشناس با ساختار چندلایه (نک‍: سلطانی‌فر و رنجبر، ۱۳۹۶، سرتاسر) که در گردآوری آن از منابعِ متعدّد و متنوّع از آثارِ اهل سنّت تا روایاتِ غالیان استفاده شده است. از این رو شناخت و ارزیابی روایاتِ دلائل الإمامه تنها با تمییز طرق و تفکیک منابع، ممکن است.

در مقالات «بازشناسی روایاتِ منسوب به طبری در دلائل الإمامه»، «بررسی روایات احمد بن الحسین معروف به ابن ابی القاسم در دلائل الإمامه» و «برخی از منابع دلائل الامامه مرتبط با زندگانی و فضائل حضرت زهرا (س)» به واکاوی برخی از طرق و منابع دلائل الامامه پرداخته شده است. در این نوشته به معرفی دسته دیگری از روایات دلائل الامامه می‌پردازیم که از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی روایت شده است.

 

۱. گردآوری مجموعه روایات ابو علی نهاوندی

در مجموع ۲۶ حدیث از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی یافت شد که یکی در الغیبه شیخ طوسی و ۲۵ حدیث دیگر در دلائل الإمامه روایت شده است. در جدول ۱ نشانی این روایات گرد آمده است[۱].

 

 

 

ردیف کتاب شماره حدیث صفحه ردیف کتاب شماره حدیث صفحه
۱ دلائل الامامه ۴۴۲ ۴۶۱ ۱۴ دلائل الامامه ۴۵۹ ۴۷۰
۲ ۴۴۳ ۴۶۲ ۱۵ ۴۶۰ ۴۷۰
۳ ۴۴۵ ۴۶۴ ۱۶ ۴۶۱ ۴۷۰
۴ ۴۴۶ ۴۶۴ ۱۷ ۴۶۲ ۴۷۱
۵ ۴۴۷ ۴۶۴ ۱۸ ۴۶۳ ۴۷۱
۶ ۴۵۰ ۴۶۵ ۱۹ ۴۶۵ ۴۷۲
۷ ۴۵۱ ۴۶۶ ۲۰ ۴۶۷ ۴۷۷
۸ ۴۵۲ ۴۶۷ ۲۱ ۴۶۸ ۴۷۷
۹ ۴۵۳ ۴۶۷ ۲۲ ۵۲۰ ۵۳۵
۱۰ ۴۵۴ ۴۶۷ ۲۳ ۵۲۶ ۵۵۴
۱۱ ۴۵۵ ۴۶۸ ۲۴ ۵۲۷ ۵۶۲
۱۲ ۴۵۶ ۴۶۸ ۲۵ ۵۲۸ ۵۶۶
۱۳ ۴۵۸ ۴۶۹ ۲۶ الغیبه ۲۳۱

جدول۱: روایاتِ ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی

از میانِ احادیث نهاوندی در دلائل الإمامه، حدیث شماره ۴۵۰ به طریق «ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الحرمی از هارون بن موسی التلعکبری» و ۲۴ حدیث دیگر همگی به طریق «محمد بن هارون بن موسی التلعکبری از پدرش» از نهاوندی روایت شده است.

ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الحرمی و محمد بن هارون بن موسی التلعکبری از مشایخِ صاحب دلائل الامامه‌اند که از طریق آن دو روایاتِ هارون بن موسی التلعکبری (م۳۸۵ق) را روایت می‌کرده و گاهی نام آن دو را در سند به هم عطف می‌کند (ابن طاوس، فرج المهموم، ۱۰۲). بنابراین سند مؤلف دلائل الإمامه تا نهاوندی تقریباً ثابت و یکسان است؛ اما از نهاوندی، اسناد متنوع و متفاوت می‌شود. از سوی دیگر هر ۲۵ حدیث نهاوندی درباره امام مهدی عج است. در ابواب دیگر دلائل الإمامه هیچ روایتی از نهاوندی دیده نمی‌شود.

وحدت موضوع احادیث و مجتمع بودن آن‌ها در باب آخر، یکسانی سند تا نهاوندی و تنوع اسناد از نهاوندی تا معصومان (ع)، نشان می‌دهد که مسئولیت گردآوری این احادیث با نهاوندی است. به عبارت دیگر با مجموعه‌ای حدیثی درباره امام مهدی (ع) روبرو هستیم که نهاوندی آن را احتمالاً در تألیفی مستقلّ یا در ضمن کتابی دیگر جمع کرده است. مؤیدش این که احادیث ۴۵۹ تا ۴۶۳ با تعبیر «وقال أبو علی النهاوندی» آغاز می‌شود که بیشتر متناسب با نقل از یک کتاب یا دفتر است؛ به ویژه که سند حدیث ۴۵۹ مشتمل بر نقل وجاده‌ای و مرسل است که بیشتر به نقل در یک نوشته شبیه است: «وَ قَالَ أَبُو عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیُّ: وَجَدْتُ فِی کِتَابٍ لِبَعْضِ إِخْوَانِنَا: رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ…» (دلائل الإمامه، ص۴۷۰)

 

۲. شناسایی ابو علی نهاوندی

در اسنادِ دلائل الامامه نام کاملِ او «ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی» ذکر شده است (دلائل الامامه، ۴۶۱). در کتبِ رجال و فهارس متقدّم تنها نجاشی درباره او می‌نویسد:

«حسن بن محمد نهاوندی، ابو علی، متکلّمی است که در کلام نیکو و متقن است. کتاب‌هایی دارد از جمله: النقض على سعید بن هارون‏ الخارجی فی الحکمین، کتاب الاحتجاج فی الإمامه و کتاب الکافی فی فساد الاختیار. این را اصحاب ما در فهرست‌ها یاد کرده‌اند» (نجاشی، الرجال، ۴۸).[۲]

از سخنِ نجاشی برمی‌آید که او به آثار نهاوندی دسترسی مستقیم نداشته و تنها با واسطه برخی فهرست‌ها با او آشنا شده است[۳]. شیخ طوسی در رجال و فهرست خود نهاوندی را یاد نکرده و علّامه محمدتقی شوشتری این را غریب شمرده است (شوشتری، قاموس الرجال، ۳/۳۷۵). با این حال شیخ طوسی در کتاب الغیبه یک گزارش درباره غیبت امام عصر (عج) از نهاوندی روایت کرده که آن نیز با واسطه تلعکبری است (طوسی، الغیبه، ۲۳۱).

در حدّ اطّلاع ما تنها راویِ نهاوندی، هارون بن موسی التلعکبری (م۳۸۵ق) است که دامنه نقلِ او بسیار گسترده بوده و از مشایخ گوناگون اخذ روایت کرده است (شبیری، سالشمار آموزشی هارون بن موسی تلعکبری، سرتاسر).

شاید علّت شناختِ کم از او و آثارش، دور ماندنش از مراکز علمیِ شیعه باشد. علاوه بر نسبت نهاوندی، روایت او از مشایخ نهاوند، نشانه حضور او در نهاوند است. یکی از مشایخ او ابو اسحاق ابراهیم بن نصر بن عبد العزیز النهاوندی است (دلائل الإمامه، ۴۶۴) که اصلاً رازی بوده ولی در نهاوند ساکن شده است. به همدان آمده و در آن جا از مشایخ کوفه و بصره روایت کرده است (رافعی، التدوین، ۲/۱۳۰؛ خلیلی، الإرشاد، ۲/۶۵۰). راویان ابو اسحاق غالباً اهل جبل (ابن حبان، الثقات، ۸/۸۹) و به ویژه شیوخ قزوین بوده‌اند (خلیلی، الإرشاد، ۲/۶۵۰).

یکی دیگر از مشایخ ابو علی نهاوندی، «العباس بن مطران الهمدانی» است (دلائل الإمامه، ص۴۷۲) که احتمالاً این نسبت به شهر همدان است که نهاوندی در آن حدود می‌زیسته و نه قبیله همدان. دیگر مشایخ او در جدول زیر گردآمده‌اند:

ردیف نام تعداد حدیث سال وفات
۱ ابو عبد الله محمد بن احمد القاسانی ۵
۲ أبو القاسم بن أبی حیه[۴] ۳ م۳۱۹ق
۳ أبو عبد الله محمد بن علی بن عبد الکریم الزعفرانی‏ ۳
۴ أبو جعفر محمد بن إبراهیم بن عبید الله القمی القطان المعروف بابن الخزاز[۵] ۳
۵ محمد بن بندار ۲
۶ احمد بن زهیر[۶] ۲ م۲۷۹ق
۷ الحسن بن جعفر بن مسلم الحنفی ۱
۸ أبو إسحاق إبراهیم بن نصر ۱ بین ۲۷۳ تا ۲۸۰ق[۷]
۹ أبو علی هشام بن علی السیرافی[۸] ۱ م۲۸۴ق
۱۰ العباس بن مطران الهمدانی‏ ۱
۱۱ أبو محمد عبد الکریم‏[۹] ۱
۱۲ علی بن محمد بن نهید الحصینی‏ ۱
۱۳ أبو الحسن الحصینی‏[۱۰] ۱ راوی محمد بن الحسن الصفار (۲۹۰ق)

جدول ۲: مشایخ ابو علی نهاوندی

ابو علی نهاوندی با توجه به سخن نجاشی و نیز روایات برجای‌مانده از او امامی بوده است. در یکی از کتبِ نصیریه به نام النسب العالی (النسب الشریف)، از شخصی به نام ابو محمد الحسن بن علی النهاوندی الشریف به عنوانِ یکی از رجالِ نصیریه یاد شده است (النسب العالی، ۱۲-۱۳). عبد الکریم جامع احتمال داده که مقصود از او ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی المتکلّم باشد (جامع، خلاصه اعلام النسب، ۹). اما ویژگی‌هایی که در النسب الشریف ذکر شده (کنیه، نام پدر، لقب، مذهب، شرح حال و…) تناسبی با شخص مورد بحث ندارد. اساساً النسب العالی، حاصل یک جعل متأخّر است و بیشتر داده‌های آن ساختگی است به گونه‌ای که وجود خارجی بسیاری از افراد نامبرده در آن ثابت نیست (اکبری، نصیریه، ص۲۸۵-۲۸۹). بنابراین احتمالی که عبد الکریم جامع مطرح کرده قابل توجّه نیست.

 

۳. ارزیابی انتساب احادیث به نهاوندی

با وجود ناشناس بودن مؤلف دلائل الإمامه به نظر می‌رسد انتساب این روایات به نهاوندی مشکل مهمی نداشته باشد؛ زیرا

اوّلاً شیخ طوسی در الغیبه از تلعکبری از نهاوندی حدیثی درباره تولّد و غیبت امام مهدی (عج) روایت کرده است (طوسی، الغیبه، ۲۳۱) که از نظر موضوع با احادیثی که در دلائل الإمامه از تلعکبری از نهاوندی روایت شده کاملاً مطابق است.

ثانیاً چنان که گذشت از ۲۵ حدیث نهاوندی در دلائل الإمامه، ۲۴ حدیث به طریق محمد بن هارون تلعکبری از پدرش و یک حدیث از طریق ابو عبد الله حرمی از تلعکبری روایت شده است. مرویاتِ محمد بن هارون تلعکبری نسبتاً اصیل به نظر می‌رسد (عادل‌زاده، بررسی روایات احمد بن الحسین، ص۱۱۶).

درباره ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الحرمی نیز باید گفت درباره او هیچ اطلاعی به دست نیامد؛ جز این که صاحب دلائل ۹ روایت با واسطه او از تلعکبری  نقل کرده که سند و متن بیشتر آن‌ها دارای شواهدی بیرونی است:

 

ردیف  صفحه شماره حدیث شواهد
۱ ۵۸ مستدرک-۴ عطف به پسر تلعکبری در سند
۲ ۳۴۳ ۳۰۲
۳ ۴۵۹ ۴۳۹
۴ ۴۶۳ ۴۴۴ عیاشی، تفسیر، ۲/ ۳۲؛ مفید، الارشاد، ۲/ ۳۸۶
۵ ۴۶۵ ۴۵۰

۶ ۴۸۱ ۴۷۵ طوسی، الغیبه، ۴۲۰؛ نعمانی، الغیبه، ۱۸۹
۷ ۴۸۴ ۴۸۰ نیلی، سرور أهل الإیمان، ۱۱۴
۸ ۴۸۶ ۴۸۳ دلائل الإمامه، ۴۵۴؛ طوسی، الغیبه، ۴۶۸؛ مفید، الارشاد، ۲/ ۳۸۱
۹ ۵۳۵ ۵۱۸ ابن بابویه، کمال الدین، ۲/ ۴۸۱

جدول ۳: روایات ابو عبد الله الحرمی

دست کم در یک مورد حرمی در نقل از تلعکبری با فرزند تلعکبری شریک است (ابن طاوس، فرج المهموم، ۱۰۲). هم‍چنین حرمی روایتی از تلعکبری نقل کرده (دلائل الإمامه، ۴۸۶، ح۴۸۳) که فرزند تلعکبری نیز آن را عیناً از پدرش نقل کرده است (دلائل الإمامه، ۴۵۴، ح۴۳۳). به نظر می‌رسد مجموع این قرائن، نقشِ حرمی را در حد انتقال‌دهنده روایات تلعکبری قابل پذیرش سازد.

ثالثاً نهاوندی متکلّم بوده و طبعاً در آن روزگار مسأله غیبت امام دوازدهم، یکی از موضوعاتِ کلامی مهّم شیعه تلقّی می‌شده است. بنابراین دور از ذهن نیست که نهاوندی مجموعه‌ای از احادیث مربوط را در یک کتاب مستقل یا در ضمنِ کتابی با موضوعی عام‌تر گردآوری کرده باشد. به ویژه آن که از ۲۷ حدیث یادشده، ۷ حدیث آن به طرق عامه است که علی القاعده کاردکرد کلامی و جدلی داشته است. این روایات عامی همگی در منابع موجود عامه یافت می‌شود (رک: بخش ۴).

 

۴. گونه‌شناسی روایات نهاوندی

همه روایاتِ برجای‌مانده از نهاوندی درباره امام مهدی (ع) است و به طور کلّی دو گونه روایت در این مجموعه قابل شناسایی است:

الف) روایاتی که از عامه نقل شده است

این روایات همگی در منابع عامه با متن و سند یکسان یا نزدیک یافت می‌شود که نشان‌دهنده استفاده صحیح نهاوندی از منابع عامه است.

ردیف شماره حدیث شاهد
۱ ۴۴۵ احمد بن حنبل، المسند، ۲/ ۷۴
۲ ۴۵۳ احمد بن حنبل، المسند، ۱۷/ ۴۱۶
۳ ۴۵۴ احمد بن حنبل، المسند، ۱۷/ ۴۲۶ (با اختلاف) [۱۱]
۴ ۴۵۸ هیثمی، المقصد العلی، ۴/ ۴۰۷
۵ ۴۶۳ ابن طاوس، التشریف، ص۳۲۲
۶ ۴۶۷ شاشی، المسند، ۲/۱۱۰؛ بزار، المسند (البحر الزخار)، ۵/ ۲۲۵
۷ ۴۶۸ ابن ماجه، السنن، ۲/ ۱۳۶۶؛ نعیم بن حماد، الفتن، ۱/ ۳۶۰

 

ب) روایات که از شیعه نقل شده است.

بر خلاف دسته نخست، بیشتر روایات دسته دوم در جای دیگری یافت نمی‌شود و غالباً از منفرداتِ نهاوندی است. این نکته بیانگر ارتباط نهاوندی با جریان‌های حدیثی ضعیف و پیرامونی شیعه است. در این میان به ندرت حدیثی از طرق اصلی امامیه دیده می‌شود و غالباً افراد مجهول یا گاه متهم به غلو در اسناد حضور دارند و مضامین نیز چه بسا دچار اشکال و شذوذ است.

این وضعیت ممکن است به دو گونه تحلیل شود: احتمال نخست این است که نهاوندی از فضای حدیثی اصیل و رسمی امامیه دور بوده باشد که با توجه به فاصله گرفتن او از مراکز علمی شیعه بعید نیست. احتمال دیگر این است که نهاوندی مجموعه‌ای از روایات مشهور و غیرمشهور داشته که تنها منفردات آن از جانب روات یا مؤلف دلائل الامامه گزینش شده باشد؛ زیرا به روایات دیگر نهاوندی از طرق بهتر و مشهورتر دسترسی داشته‌اند.

به هر حال در اسنادِ احادیث نهاوندی، حضور افراد متهم به غلو یا مورد علاقه غالیان مانند مفضل بن عمر، داود رقی، محمد بن سنان، جابر بن یزید الجعفی، در کنار افراد ناشناس، قابل توجه است. مضمون این احادیث نیز گاه تأمل‌برانگیز و دور از فضای احادیث معتبر است. برای نمونه می‌توان به حدیث ۴۴۲ درباره مشاهدات خارق‌العاده داود رقی از زیر دریا و دیدن اسب‌های بالدار قائم و یارانش در هوا (دلائل الإمامه، ص۴۶۱) و حدیث ۴۶۱ درباره رجعت جابر (دلائل الإمامه، ص۴۷۰) اشاره کرد. فراتر از این به نظر می‌رسد عقاید نشان‌دار غالیان در برخی روایاتِ نهاوندی قابل شناسایی است. به دو حدیث زیر توجّه کنید:

۴۴۶- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ‏ بُنْدَارَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ الْخُرَاسَانِیُّ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ الطَّبَرِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ -عَلَیْهِ السَّلَامُ-: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا رَدَّ اللَّهُ کُلَّ مُؤْذٍ لِلْمُؤْمِنِینَ فِی زَمَانِهِ فِی الصُّوَرِ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا وَ فِیهَا بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ، لِیَنْتَصِفَ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ‏.

۴۴۷- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ، عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ سَعِیدٍ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ -عَلَیْهِ السَّلَامُ-: یَا مُفَضَّلُ، أَنْتَ وَ أَرْبَعَهٌ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا تُحْشَرُونَ مَعَ الْقَائِمِ، أَنْتَ عَلَى یَمِینِ الْقَائِمِ تَأْمُرُ وَ تَنْهَى، وَ النَّاسُ إِذْ ذَاکَ أَطْوَعُ لَکَ مِنْهُمْ الْیَوْمَ. (دلائل الإمامه، ص۴۶۴)

حضور محمد بن سنان و مفضل بن عمر در سند و ناشناس بودن راویان بعدی، قرینه‌ای بر ارتباط آن با جریانِ غلو است. در حدیث دوم برای مفضل جایگاه انحصاری بلندی ترسیم شده است. او به همراه ۴۴ نفر با قائم رجعت می‌کنند. مفضل در جانب راست قائم ایستاده و امر و نهی می‌کند. از تعبیر «النَّاسُ إِذْ ذَاکَ أَطْوَعُ لَکَ مِنْهُمْ الْیَوْمَ»[۱۲] برمی‌آید که مفضل نه تنها در زمان قائم بلکه در زمان امام صادق ع نیز شأن امر و نهی داشته و مردم می‌بایست از او اطاعت کنند. این مضمون احتمالاً برخاسته از انگاره غالیانه بابیت مفضل است.

در حدیث نخست شواهد ارتباط با غلو آشکارتر است. ادّعا شده که در زمان قائم (عج) خداوند هر آزاردهنده مؤمنین را به همان صورتی که در بین آن‌ها بوده‌اند بازمی‌گرداند تا مؤمنان از آن‌ها انتقام بگیرند. تأکید بر این که بازگشت دشمنان به همان صورت‌هایی است که در گذشته بوده‌اند، در فضای امامی چندان آشنا و قابل فهم نیست. امّا در فضای غلات می‌توان آن را این گونه فهمید که آزاردهندگان پیش‌تر به صورت‌های دیگری مسخ شده و سپس در روز قیام قائم به همان صورت انسانی بازمی‌گردند. این اعتقاد به همین صورت در میانِ فرق غلوّ شناخته شده است. برای نمونه خصیبی در شعری طولانی، سیر تناسخی دشمنان را شرح می‌دهد تا آن که می‌گوید:

إلى الکرورِ إلى الرّجعه أنفسهم      فی کُلِّ تَصویرِها فی الأزمُنِ العُهُدِ

ثُمَّ القِصاصُ وأخذٌ بالحُقوق کَما    جاء الکتابُ به مِن مُمدِدِ المَدَدِ (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۴۵)

در این شعر تصریح شده که دشمنان پس از سیر تناسخی خود در رجعت (زمان قائم) به همان صورت انسانی که در زمان‌های گذشته بوده‌اند باز می‌گردند تا قصاص شوند.

خصیبی در جای دیگر همین مضمون را چنین بیان می‌کند:

فبقیتم فی النسخ مسحا ونقلاً      دائرین فی اللبس والتکریر

أبداً أو ترون رجعتَنا الزهراء          قد أقبلت بکل سرور

فهناک القصاص والأخذ بالحق    فمن فائز إلى مدحور (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۵۴-۵۵)

خصیبی هم‌چنین می‌گوید:

فالنّسخ والمسخ حقاً فیه تکرّر حتماً

إلى ارتجاع البرایا فی رجعهٍ ویک تعمى (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۳۶۷)

ابراهیم عبد اللطیف مرهج در شرح این بیت می‌نویسد:

«قوله: إلی ارتجاع البرایا أی یوم القیامه الکبری والرجعه الزهراء وهنالک انتهاء تکرار أولی الکفر فی قوالب المسخ فیعادون إلی البشریه و تعاد علیهم الدعوه ویعودون إلی الإنکار و الإصرار لیذوقوا العذاب الأکبر.» (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۳۶۷)

ابوالحسین جلّی شاگرد خصیبی نیز در رساله الأندیه توضیح داده که منکران در سلسله تناسخی گرفتارشده و هفتاد بار در صورت‌های مختلف دچار مسخ و ذبح می‌شوند تا در روز رجعت کبری و کرّت عظمی باز گردند و به دست قائم کشته شوند[۱۳]. (جلی، الأندیه، ص۳۳۰) ابن شعبه حرّانی در حقائق أسرار الدین از کتاب الهفت نقل کرده است که کافر دو گونه عذاب دارد. یکی عذاب عاجل و ادنی که مسخ در غیر صورت انسانی است و دیگری عذاب اکبر که انتقام هنگام قیام قائم است[۱۴].

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

  1. در کتاب دلائل الإمامه ۲۵ حدیث از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی روایت شده است. در الغیبه طوسی نیز یک روایت از نهاوندی روایت شده است. همه این احادیث درباره مهدی قائم (عج) است.
  2. تنها راوی نهاوندی، هارون بن موسی التلعکبری است. وحدت موضوعی احادیث، یکسانی سند تا نهاوندی، تنوع اسناد از نهاوندی تا معصومان (ع) و برخی تعابیر در نقل روایات، نشان می‌دهد که احتمالاً این احادیث از یکی از تألیفاتِ نهاوندی نقل شده است.
  3. درباره نهاوندی اطلاعی در دست نیست جز این که نجاشی با تکیه بر برخی فهرست‌ها، او را از متکلمان امامیه دانسته و آثاری برایش نام برده است. با توجه به نسبت نهاوندی و مشایخش ظاهراً در نهاوند ساکن بوده و شاید علّت شناختِ کم از او و آثارش همین دوری از مراکز علمی شیعه باشد.
  4. با توجه به روایت شیخ طوسی در الغیبه از تلعکبری از نهاوندی، بررسی روایاتِ واسطه‌های نقل از نهاوندی و متکلم بودن نهاوندی به نظر می‌رسد انتسابِ آن چه در دلائل الإمامه به او نسبت داده شده، با اشکال خاصی روبرو نیست.
  5. روایات نهاوند بر اساس طرقش به دو دسته عامی و شیعی قابل تفسیم است. احادیث عامی او همگی با متن و سند یکسان یا نزدیک در منابع اهل سنت یافت می‌شود که نشان می‌دهد او در نقل آن‌ها به منابع اصیل تکیه کرده است. او احتمالاً در نقل این روایات انگیزه جدلی داشته که با ویژگی متکلم بودن او سازگار است.
  6. احادیث شیعی نهاوندی غالباٌ منفرد، شاذ و از نظر سند ضعیف است. این وضعیت ممکن است به این علت باشد که نهاوندی از فضای حدیثی اصلی امامیه دور بوده یا این که تنها روایاتِ منفرد او توسط مؤلف دلائل الإمامه روایت شده باشد.
  7. حضور متهمان به غلو در اسناد، مضامینِ غریب و به ویژه عقاید نشان‌دار غالیان مانند تناسخ و بابیت، بیانگر ارتباط برخی از احادیث نهاوندی با جریان غلات است.

 

منابع

  1. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۹۵ق)، کمال الدین و تمام النعمه، تهران: اسلامیه، دوم
  2. ابن حبان، الثقات (۱۳۹۳ق)، حیدرآباد هند: دائر المعارف العثمانیه، اول
  3. ابن شعبه حرانی، حسن (۲۰۰۶م)، حقائق اسرار الدین، سلسله التراث العلوی، ش۴، دیار عقل: دار لأجل المعرفه، اول
  4. ابن طاوس، علی (۱۳۸۱ش)، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، تهران: فیض کاشانی، اول
  5. ابن طاوس، علی (۱۳۶۸ق)، فرج المهموم، قم: دار الذخائر، اول
  6. ابن ماجه، السنن، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار احیاء الکتب العربیه
  7. ابن منده، محمد بن اسحاق (۱۴۱۷ق)، فتح الباب فی الکنى والألقاب، ریاض: الکوثر، اول
  8. احمد بن حنبل (۱۴۲۱ق)، المسند، تحقیق: شعیب الأرنؤوط مؤسسه الرساله، اول
  9. اکبری، عمیدرضا (۱۴۰۲ش)، نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید، قم: دانشگاه ادیان، اول.
  10. بزار، احمد بن عمرو (۲۰۰۹م)، المسند (البحر الزخار)، مدینه: مکتبه العلوم و الحکم، اول
  11. ثقفی، ابراهیم بن محمد (۱۴۱۰ق)، الغارات، قم: دار الکتاب الإسلامی، اول
  12. جامع، عبد الکریم (۱۴۳۰ق)، خلاصه اعلام النسب، با تحقیق النسب العالی منسوب به زجاج، تلکلخ.
  13. جلی، ابوالحسین محمد بن علی (۲۰۰۶م)، الأندیه، سلسله تراث العلویین، ج۲، ابوموسی و الشیخ موسی، لبنان: دار لأجل المعرفه
  14. خطیب بغدادی، احمد بن علی (۱۴۲۲ق)، تاریخ بغداد، بیروت: دار الغرب الإسلامی، اول
  15. خلیلی، ابو یعلى (۱۴۰۹ق)، الإرشاد فی معرفه علماء الحدیث، الریاض: الرشد، اول
  16. دلائل الإمامه، مؤسسه البعثه، قم، اول: ۱۴۱۳ق.
  17. ذهبی، شمس الدین (۱۴۲۴ق)، تاریخ الإسلام، بیروت: دار الغرب الإسلامی، اول
  18. ذهبی، شمس الدین (۱۴۰۵ق)، سیر أعلام النبلاء، مؤسسه الرساله، سوم
  19. رافعی، عبد الکریم (۱۴۰۸ق)، التدوین فی أخبار قزوین، تحقیق: عزیز الله عطاردی، دار الکتب العلمیه
  20. سلطانی فر، محیی الدین؛ رنجبر، محسن، بررسی اصالت اخبار غیرمسند کتاب دلائل الامامه، شیعه پژوهی، سال سوم، شماره دوازدهم، پاییز ۱۳۹۶، ص۷۱-۹۱.
  21. شاشی،هیثم بن کلیب (۱۴۱۰ق)، المسند، مدینه: مکتبه العلوم و الحکم، اول
  22. شبیری، سید محمد جواد، سالشمار آموزشی هارون بن موسی تلعکبری، درآمدی بر مشیخه تلعکبری، فصلنامه علوم حدیث، تابستان ۱۳۸۳، شماره۳۲، ص۱۰-۲۴.
  23. شوشتری، محمدتقی (۱۴۱۰ق)، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه دفتر انتشارات اسلامی.
  24. طبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبد المجید السلفی، قاهره: مکتبه ابن تیمیه، دوم
  25. طوسى، محمد بن الحسن (۱۴۱۱ق)‏، الغیبه للحجه، محقق: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، دار المعارف الإسلامیه، قم، اول.‏
  26. طوسی، محمد بن الحسن (۱۴۲۰ق)، فهرست کتب الشیعه وأصولهم، قم: مکتبه المحقق الطباطبایی، اول
  27. عادل‌زاده، علی (۱۴۰۱ش)، بازشناسی روایاتِ منسوب به طبری در دلائل الإمامه، حدیث و اندیشه، شماره ۳۳ .
  28. عادل‌زاده، علی، برخی از منابع دلائل الامامه مرتبط با زندگانی و فضائل حضرت زهرا (س)، وبلاگ آثار https://alasar.blog.ir/1400/10/22/Dalael3 .
  29. عادل‌زاده، علی، بررسی روایات احمد بن الحسین معروف به ابن ابی القاسم در دلائل الإمامه، حدیث حوزه، ش۲۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۹.
  30. عیاشی، محمد بن مسعود (۱۳۸۰ق)، التفسیر، تهران: المطبعه العلمیه، اول
  31. المرهج، ابراهیم عبد اللطیف ابراهیم، شرح دیوان الخصیبی، دارالمیزان، بیروت
  32. مفید، محمد بن محمد بن النعمان (۱۴۱۳ق)، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم: کنگره شیخ مفید، اول
  33. مفید، الأمالی
  34. مقدسی، ضیاء الدین، المنتقى من مسموعات مرو، تحقیق: احمد الخضری، المکتبه الشامله
  35. نجاشی، احمد بن علی (۱۳۶۵ش)، الرجال، قم: جامعه مدرسین، ششم
  36. النسب العالی، منسوب به محمود بن عسکر زجاج، نسخۀ خطی چاپ‌شده در: خلاصه اعلام النسب، تحقیق: عبد الکریم جامع، تلکلخ، ۱۴۳۰ق.
  37. نعمانی، محمد بن ابراهیم (۱۳۹۷ق)‏، الغیبه، محقق: غفارى، على اکبر، تهران: صدوق‏، تهران‏، اول
  38. نعیم بن حماد (۱۴۱۲ق)، الفتن، قاهره: مکتبه التوحید، اول
  39. نیلی، علی بن عبد الکریم (۱۴۲۶ق)، سرور أهل الإیمان، قم: دلیل ما، اول
  40. هیثمی، نور الدین، المقصد العلی، تحقیق: سید کسروی حسن، بیروت: دار الکتب العلمیه

 

پی‌نوشت‌ها

——————————————-

[۱]. ممکن است تصور شود حدیث ۴۶۹ دلائل الإمامه نیز از ابو علی نهاوندی است زیرا پس از آن که دو حدیث ۴۶۷ و ۴۶۸ از محمد بن هارون تلکعبری از پدرش از ابو علی نهاوندی روایت شده، در حدیث ۴۶۹ آمده است: «وَ عَنْهُ، عَنْ أَبِیهِ أَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى -رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ-، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَمَاعَهَ الصَّیْرَفِیُّ…» (دلائل الإمامه، ص۴۷۸). اما با توجه به مروی عنه (احتمالاً جعفر بن محمد بن مالک الفزاری از حسن بن محمد بن سماعه الصیرفی) ظاهراً مقصود از ابو علی، شیخ مهم تلعکبری، ابو علی محمد بن همام باشد (نک: کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳، ۳۲۸).

[۲]. «الحسن بن محمد النهاوندی‏ أبو علی متکلم جید الکلام، له کتب منها النقض على سعید بن هارون‏ الخارجی فی الحکمین و کتاب‏ الاحتجاج‏ فی الإمامه و کتاب الکافی فی فساد الاختیار ذکر ذلک أصحابنا فی الفهرستات.» (نجاشی، الرجال، ص۴۸)

[۳]. تعبیر «ذکر ذلک أصحابنا فی الفهرستات.» نشان می‌دهد که نجاشی این آثار را ندیده است؛ برای نمونه‌های مشابه نک: نجاشی، الرجال، ص۱۵، ۲۴۴، ۳۰۴.

[۴] «عبد الوهاب بن عیسى بن عبد الوهاب بن أبی حیه، أبو القاسم، وراق الجاحظ سمع: إسحاق بن أبی إسرائیل، ومحمد بن معاویه بن مالج، ویعقوب بن إبراهیم الدورقی، ومحمد بن شجاع الثلجی، ویعقوب بن شیبه السدوسی. روى عنه: أبو عمر بن حیویه، والدارقطنی، وابن شاهین، وأبو حفص الکتانی. وکان صدوقا فی روایته، ویذهب إلى الوقف فی القرآن. أَخْبَرَنَا الأزهری، قال: أَخْبَرَنَا أبو الحسن الدارقطنی، قال: عبد الوهاب بن عیسى بن أبی حیه، ثقه، یرمی بالوقف أَخْبَرَنَا السمسار، قال: أَخْبَرَنَا الصفار، قال: حَدَّثَنَا ابن قانع أن أبا القاسم بن أبی حیه مات فی شعبان من سنه تسع عشر وثلاث مائه» (خطیب، تاریخ بغداد، ۱۲/ ۲۸۷).

[۵]. از او حدیث بسیار طولانی و عجیبی درباره نام و نشان و سرگذشت یاران قائم (عج) روایت کرده است (ص۵۵۴-۵۷۵، ح۵۲۶-۵۲۸). شبیه این روایت را سید بن طاوس با تفاوت‌هایی از کتاب یعقوب بن نعیم بن قرقاره آورده است. (التشریف، ص۳۷۵-۳۸۴)

[۶] او همان ابن ابی خیثمه صاحب التاریخ الکبیر است. در اصل اهل نساء بود و در بغداد می‌زیست و همان جا از دنیا رفت (نک:‌ سیر أعلام النبلاء، ۱۱/ ۴۹۲).

[۷] چون در سال ۲۷۳ق در نهاوند حدیث می‌گفته (رافعی، التدوین، ۳/۱۴۵) و ذهبی او را از کسانی برشمرده که بین سال ۲۷۰ تا ۲۸۰ق از دنیا رفته‌اند (ذهبی، تاریخ الاسلام، ۶/۵۱۱)

[۸] ساکن بصره بوده است (ذهبی، تاریخ الاسلام، ۲۰۰۳م، ۶/۸۴۳)

[۹]. نهاوندی از شخصی به نام ابو محمّد عبد الکریم از ابو اسحاق الثقفی روایت می‌کند (دلائل الإمامه، ص۴۶۶، ح۴۵۱). مقصود از ابو اسحاق الثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید (م۲۸۳ق) صاحب کتاب الغارات است (نک‍: طوسی، الفهرست، ص۱۲). بنابراین «ابو محمد عبد الکریم» باید تصحیف «ابو محمد بن عبد الکریم» باشد. «ابو محمد الحسن بن علی بن عبد الکریم الزعفرانی» راوی کتاب‌های ابو اسحاق الثقفی بوده است (طوسی، الفهرست، ص۱۵؛ الغارات، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳؛ مفید، الأمالی، ص۲۹۵). یگانگی نسب او با ابو عبد الله الزعفرانی، شیخ دیگر نهاوندی جالب توجّه است، به ویژه که حدیث ابو محمد الزعفرانی (ش۴۵۱) در کنار حدیث ابو عبد الله الزعفرانی (ش۴۵۲) آمده است.

[۱۰]. با توجه به رواج کنیه «ابو الحسن» برای نام «علی» احتمالاً این شخص با علی بن محمد بن نهید الحصینی متحد است.

[۱۱] سند دلائل الامامه چنین است: «إِسْحَاقُ بن ابی اسرائیل – یَحْیَى ابْنِ سُلَیْمٍ – حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ حَسَّانَ – الْمُعَلَّى بْنِ أَبِی الْمُعَلَّى- أَبِی الصَّدِیقِ النَّاجِی- أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ- رَسُولُ اللَّهِ ص». با توجه به اسناد دیگر نام «ابن ابی حیه» از آغاز سند افتاده است. این حدیث در منابع دیگر با اختلاف لفظ از معلی بن زیاد از علاء بن بشیر از ابو الصدیق الناجی روایت شده است (أحمد بن حنبل، المسند، ۱۷/ ۴۲۶). با توجه به این که راوی معلی بن ابی المعلی در این سند، هشام بن حسان است، ظاهراً مقصود از معلی همان معلی بن زیاد القردوسی است که هشام بن حسان راوی احادیث او بوده است  (ابن منده، فتح الباب، ص۲۲۲؛ و نیز نک‍: طبرانی، المعجم الکبیر، ۲۰/ ۲۱۲؛ مقدسی، المنتقى، ص۳۹۷). «المعلی بن ابی المعلی» ممکن است تصحیف «المعلی بن زیاد المعولی» باشد (نک‍: أحمد بن حنبل، المسند، ۱۸/ ۶۲). در این صورت نام العلاء بن بشیر از سند افتاده است. این احتمال هم هست که «المعلی بن ابی المعلی» تصحیف «المعلی عن العلاء» باشد.

[۱۲]. مردم در آن زمان از تو بیش از امروز فرمانبرداری می‌کنند.

[۱۳].  «و کرّوا فی النسوخ و المسوخ و الفسوخ و الوسوخ و الرسوخ ودخلوا فی السلسله التی ذراعها سبعون ذراعاً یکرّون فی کل صنف من المذبوحات و الممسوخات سبعین لون، إلی یوم الرجعه الکبری والکره العظمی فیقتلون بین یدی المولی یقتلهم القائم وهو المیم ألف قتله ویذبحهم ألف ذبحه و یمیتهم ألف میته و یحرقهم ألف حرقه… (جلی، الأندیه، ص۳۳۰)

[۱۴]. قال مؤلف کتاب الهفت والأظله عن أبی عبد الله: إن عقاب الکافر بجحوده وإنکاره فی العاجل بتعذیبه فی کل شیء خالف صوره الإنسانیه مما دبَّ ودرج وذبح وقتل وذلَّ ومرکوب وهوان، فهو مسخ ونسخ، فما أُکل فهو نسخ، وما لم یؤکل فهو مسخ، وذلک عدل من الله. قال الله: ولنذیقنَّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلهم یرجعون.  العذاب الأدنى: مما یمر بأرواح الکافرین فی أبدان المسوخیه المنکوسه. ثم قال: إن عدونا لیمسخ فی کل شیءٍ خالف صوره الإنسانیه حتى أن أحدهم لیقتل ألف قتله ویذبح ألف ذبحه ویموت ألف موته. وخلَّص الله أولیاءنا من المسوخیه. فذاک العذاب الأدنى. وأما العذاب الأکبر: فعند قیام القائم ینتقم کل ولیٍّ من کل عدوٍ له. (حقائق اسرار الدین، ص۱۵۸)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *