مرجع مطالعات تاریخ‌پژوهانه کتاب و سنت

نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید

نصیریه، تاریخ، منابع و عقاید
نصیریه، تاریخ، منابع و عقاید

اشتراک گذاری این مطلب:

نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید

عمیدرضا اکبری

با همکاری علی عادل‌زاده و مهدی جمالی‌فر

انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب،

چاپ اول، ۵۸۸ صفحه، بهار ۱۴۰۲.

چکیده: نصیریه، فرقۀ غالی منسوب به محمد بن نصیر نمیری، در سدۀ سوم در عراق ظهور کرد. حسین بن حمدان خصیبی در سدۀ چهارم بیشترین نقش را در ترویج این کیش سرّی در شام داشته، و بیشترین حجم روایات نصیری را تولید کرده است. امروزه آثار کهن بسیاری از این فرقه بر جا مانده است که با شواهد تاریخی بسیاری اصالت‌سنجی شده‌اند؛ از جمله اصالت بسیاری از آثار خصیبی و شاگردانش تأیید شده و انتساب آثار به ابن‌نصیر و اسناد نصیریان به او رد شده است. آثار نویافتۀ نصیریه درستی بسیاری از داده‌های منابع اسلامی دربارۀ عقاید و تاریخ غالیان زمان امامان شیعه (ع) را نشان می‌دهند. این آثار، به‌صورت بسیار گسترده عقاید غالیان، مانند خداانگاری اوصیا (ع)، تناسخ، بابیت و اباحی‌گری را تبیین و از آن دفاع کرده‌اند. نصیریه در سدۀ اخیر بیشتر با عنوان «علویان سوریه» شناخته می‌شوند. با این حال، بیشتر جامعۀ علوی اطلاع چندانی از اسرار نصیری ندارند، و در میان علویان معاصر گرایش به امامیه رو به ‌رشد است.

بخشی از پیش‌گفتار

فرقۀ نصیریه شاخص‌ترین فرقه برجامانده از قرون نخستین اسلامی است که خود را وامدار غالیان مشهور عصر ائمه (ع)، یعنی امثال ابوالخطاب و محمد بن نصیر، معرفی می‌کند، و به خداییِ حضرت علی (ع)، و ظهور او در صورت امامان بعدی باور دارد. از دیرباز پیروان چنین جریان‌هایی با اهل دیگر مذاهب و به طور خاص با امامیه و اصحاب ائمه (ع) ارتباطات و منازعاتی داشته‌اند. میراث روایی امامان و آثار منسوب به اصحاب ایشان آکنده از مطالبی در رد و نقد غالیان است. امامان و اصحابشان معرفی این جریان را برای پرهیز از آسیب‌هایشان ضروری می‌دانستند. اما از قرن چهارم رفته‌رفته فِرَقِ غالی، هر چه بیشتر از جامعه امامی فاصله گرفتند، و رابطه‌شان را با ایشان محدود کردند. در نتیجه، شناخت شیعیان از غلو کمتر شد.

از دیرباز درباره حدود معنای «غلو» در میان نحله‌های گوناگون اختلاف بوده، و تا به امروز نیز همچنان در اینکه ماهیت جریان‌های متقدم غالی چه بوده و نیز اساساً راجع به وجود خارجی فِرَق غالی مانند نصیریه، اختلافاتی حتی در میان عالمان امامی باقی است. این تحقیق بهانه‌ای است تا مرزهای غلو نمایان‌تر شود، و آرای پیشینیان دربارۀ یکی از مهم‌ترین فِرَق غالی برجامانده تا به امروز را بسنجیم.

نصیریان در طول تاریخ، در اعتقاد و عمل از امامیه بسیار دور بوده‌اند، و مؤلفانشان تا دوران اخیر، در آثار سرّی و حتی برخی آثار عمومی‌شان راه خود را شدیداً از امامیه جدا می‌دانسته‌اند، و بنای گفت‌وگوی دینی با غیرغالیان یا حتی آشکارکردن دینشان نزد غیرنصیریان را نداشته‌اند. ولی اخیراً محققانی از میانشان برخاسته‌اند که تا حدی به نقد میراث غالیانه اهتمام دارند. برخلاف طیف سنتی که در مواجهه‌ای تقیه‌ای، هم‌زمان اظهار می‌کنند با هر دوی مشایخ قدیمشان و امامیه هم‌رأی‌اند، برخی اصلاح‌گرایان از نقد عقاید غالیانه و یادکرد انتقادی و صریح از آثار نصیریان قدیم ابایی ندارند. لذا پژوهشی در این عرصه می‌تواند به حال محققان محلی سوری هم مفید باشد.

همچنین، به سبب سرّی و باطنی‌بودن کیش نصیری، چنان‌که در آثارشان هم گفته‌اند، تعلیم دین نصیری در جامعه نصیری عمومی نیست، به نحوی که فقط کسان خاصی را در حلقه عقاید و آداب باطنی راه می‌دهند، از جمله زنان را به‌کلی شایسته آموختن علم باطن نمی‌دانند، و فقط برخی پسران و مردان در طی رسوم و مراحلی تدریجی، اجازه دارند کیش نصیری را از معلمی غیر از خانواده‌شان بیاموزند. بر این اساس، بیشتر جامعه نصیری نه اطلاع چندانی از اسرار نصیری دارند، و نه چندان با معارف امامیه آشنا هستند.

با ورود پُررنگ‌تر نصیریان به سیاست از حدود یک سده پیش، جامعه‌شان در صدد است با استفاده از عنوان جدید و کم‌حاشیه‌تر «علویان» خود را به دیگران بنمایاند. طبعاً گسترش ارتباطات جدید موجب شده است رویکرد تاریخی نصیریان در تقیه و کتمان بیشتر اهمیت یابد. ولی این عوامل موجب دورترشدن برخی عوام جامعه علوی از آموزه‌های نصیری هم شده است. در راهبردی کلان ارائۀ پژوهش‌های تاریخی و مستند از میراث نصیریه، می‌تواند زمینه بهتری را برای گفت‌وگوی اعتقادی با طیف‌های میانی علوی فراهم آورد. چنان‌که در سوی دیگر گروه‌های هرچند محدودی از عوام شیعی که با اسرار نصیری ناآشنا هستند، با گسترش ارتباطات در معرض گرایش تدریجی به غلو نصیری هستند. تبیین آسیب‌های این میراث می‌تواند مانعی در برابر تندروی باشد.

بر این اساس، گرچه پیش‌تر چند تحقیق مفید به زبان انگلیسی و عربی در معرفی نصیریان و منابعشان در دسترس بود، اما برای نخستین بار اثری پارسی و جامع‌تر در شناخت این فرقه با اتکا به عموم منابع فِرَق‌نگاری و تاریخی، منابع سرّی و عمومی نصیریه، و نیز پژوهش‌های داخلی و خارجی (در هشت زبان) نوشته می‌شود. نویسندۀ کتاب پس از حدود ۷ سال تحقیق و پژوهش در منابع نصیریه و عقایدشان، و با عنایت به ضرورت نوشتن کتابی در زمینه تاریخ، منابع و انگاره‌های این فرقه، در مدت حدود دو سال و نیم به تدوین یافته‌های خود در زمینه این فرقه همت گماشته است.

خلاصه فصول کتاب

۱. نصیریه متقدم در تاریخ

علی‌رغم تشکیکات برخی معاصران، اصالت نام‌گذاری «نصیریه» و انتساب آن به محمد بن نصیر نمیری در منابع سده‌های سوم تا چهارم و تا دوران معاصر کاملاً مسلم است، و نام‌گذاری فرقه به «علویه» در دوره معاصر، نوظهور و با نیات سیاسی و اجتماعی بوده است. فرقۀ نصیریه شاخه‌ای از غالیان خطابی عراق بوده، و گرچه در بدو تشکیل در سدۀ سوم در عراق بوده، اما قوت‌گیری آن از میانه سدۀ چهارم و در شام بوده است. بنا بر پژوهش‌های متعددی، حسین بن حمدان خصیبی مهم‌ترین نقش را در تکوین نصیریه و انسجام‌بخشی به آن داشته است، ولی نباید از نقش مهم ابن‌شعبه حرانی و البته غالیان پیشین در آرای نصیریان غفلت ورزید.

نصیریه خود را وامدار ابوالخطاب، عمر بن فرات و ابن‌نصیر معرفی می‌کنند. این شخصیت‌ها همگی در منابع شیعی مهجورند. با وجود اخبار بسیار نصیریان خصوصاً از ابن‌نصیر، پذیرش این اخبار با موانع مهمی روبه‌رو است؛ هرچند در همه منابع نصیریه و غیر ایشان چیزی جز شخصیتی شدیداً غالی از ابن‌نصیر سراغ نداریم. البته، ادعای ایشان در نسبت آرایشان به مفضل بن عمر جعفی در پژوهش دیگری باید بررسی شود. با این همه، نصیریان، بسیاری از روایات خود را نه از سلسله رجال پیش‌گفته، بلکه از منابع امامی، مخمسی و اسحاقی گرفته‌اند، و در این میان به طور خاص ابن‌شعبه حرانی نقش بسیار مهمی در انتقال میراث امامیه و فِرَق غالی به نصیریه داشته است.

خصیبی هم در بسیاری از روایاتش به منابع فِرَق پیش‌گفته متکی است، و در دیدگاه‌هایش متأثر از برخی از غالیان عراق است. اگر ادعاهای او دربارۀ خاندان و زادگاهش را بپذیریم، وطن او جنبلاء حلقه‌هایی از غالیان تفویضی یا مایلان به نصیریه را در بر داشته است. البته در روایات مربوط به زندگی خصیبی اشکالات بسیار وجود دارد که در این مجموعه نقد شده است، و در رابطۀ خصیبی با مشایخ پیشین نصیری ابهام و تردید جدی دارد. همچنین، از قرائن متعدد برمی‌آید که او خود نیز در ساخت بعضی از روایات، به‌ویژه در زمینه بابیت ابن‌نصیر، مؤثر بوده است.

خصیبی حتی مستقیماً روایت بابیت ابن‌نصیر را به منازعان او، مانند شلمغانی و سران اسحاقیه، نسبت داده است. برخی از این اخبار در منابع غالیان از غیر طریق خصیبی بدون عبارتی دال بر بابیت ابن‌نصیر وجود دارد. به سبب تحریفات گستردۀ خصیبی در اسناد و متون (خاصه در بخش ائمه از الهدایه)، شناسایی منابع او پیچیدگی‌هایی دارد. خصیبی در آثار متأخرتر (مانند بخش ابواب از الهدایه) اسنادی نسبتاً قاعده‌مندتر و ضابطه‌یافته‌تر آورده است؛ و با وجود شواهدی از سندسازی او در آنها، با جاعلی باتجربه‌تر مواجهیم. در برابر، در اثری مانند حقائق أسرار الدین ابن‌شعبه، با وجود غلو شدیدترش، به‌دشواری می‌توان مؤلف را مسئول تحریفات اسناد معرفی کرد.

بنا بر قرائنی، غلو خصیبی ابتدا بیشتر در حد تفویض بوده، و رفته‌رفته غلوش رو به فزونی گذاشته است. او در دورانی برخی از آرای غالیانه‌اش را علنی کرده و بدین جهت در معرض طعن دیگران واقع شده، یا شاید چنان‌که در اشعارش آمده، زندانی هم شده است. خصیبی در نهایت برای تبلیغ آرای غالیانه‌اش منطقه شام و شهر حلب را برگزید، و توانست جماعتی از غالیان را بر گرد خود آورد. همین شاگردان پس از او مبلّغ آرای وی شدند. در این میان، میراث خصیبی بیش از همه از طریق جلی، از متأخرترین شاگردانِ خصیبی، بر جا مانده است.

گرچه همراه و شاگرد متقدم‌تر خصیبی، مانند ابن‌شعبه با استقلال بیشتری از خصیبی، میراث گسترده‌ای از عقاید غالیانه را به نسل پس از خود، خصوصاً نصیریان حران، طبرانی و حتی برخی از شاگردان خصیبی، انتقال داده، اما جلی، شاگرد متأخرتر خصیبی که در عموم اسناد و مطالبش نیز وابسته به خصیبی است، جانشین خصیبی تلقی شد. پس از جلی هم حجیت آرای خصیبی و جایگاه قدسی خصیبی نزد نصیریان کاملاً مسلم است. طبرانی، مهم‌ترین پیشوای نصیریان در سده پنجم دانسته می‌شود. از عصر او منازعات میان نصیریه و اسحاقیه بیشتر اوج گرفت. در سده‌های بعدی، نصیریان کمتر مرجعیتی واحد داشتند. با این حال، در برخی دوران‌ها نیز برخی از بزرگان ایشان، به قدرت‌های محلی رسیدند و حتی در سده هشتم قیام‌هایی را به عنوان مهدویت داشته‌اند. در دورۀ معاصر نیز گسترده‌ترین قدرت سیاسی خود را یافته‌اند.

گزارش‌های منابع تاریخی دربارۀ نصیریان پس از آنکه در قرون نخستین بیشتر در منابع ملل و نحل مطرح بود، از سده‌های میانی به مناسبت برخی منازعات به طور پراکنده به آثار تاریخی و حتی در فتاوا راه یافت. منطقه علویان سوریه امروزه تطابق بسیار با موقعیت ایشان در گزارش‌های تاریخی دارد و محدوده‌اش در منطقه شام تاریخی، مخصوصاً سواحل مدیترانه، است که در شمال از منطقه کوچکی در جنوب ترکیه شروع شده، بیشتر آن در غرب سوریه است و تا شمال لبنان نیز امتداد می‌یابد. بیشتر آن در مناطقی کوهستانی است که به جبال نصیریه یا علویان نیز شناخته می‌شود.

در این پژوهش، تمرکز بر مطالعه نخستین طبقات نصیریان بوده است. لذا از منابع محلی تاریخ شهرهای شام و آثار فرانسوی دربارۀ علویان معاصر کمتر بهره بردیم.

۲. منابع متقدم نصیریه و تأملی در اصالت آثار

در این فصل، علاوه بر معرفی اجمالی منابع نصیری، نشان داده شد که از دیرباز تا به امروز کتب نصیریه به دو صورت عام و خاص، یا عمومی و سرّی، نوشته شده است. ظاهراً برخی از آثار فرقه از پیش از نصیریه سابقه دارند، و از تألیفات پیشینیان خطابی و علیایی نصیریان و اسحاقیان هستند. البته نسبت این آثار به مؤلفان ادعایی‌شان، مانند مفضل بن عمر و محمد بن سنان، با اشکال مواجه است و نسبت برخی از آثار هم به مؤلفان هم‌عصر ائمۀ متأخرتر (ع) می‌تواند صحیح باشد، همچون آداب الدین جعفر بن محمد بن مفضل.

معمولاً آثار پیشانصیری، نسبت به آثار نصیری شاخصه‌های غیرخطابی بیشتری دارند، چنان‌که بعضی از آثار منسوب به مفضل، به فضای شیعی یا فضای عمومی اسلامی نزدیک‌تر است؛ و بعضی آثار نیز شاخصه‌های مسیحی‌یونانی بیشتری نسبت به آثار نصیری دارند. گاهی هم درجه غلو آثار پیشانصیری بیش از آثار نصیری است. احتمالاً کتبی مانند آداب الدین و الجوهره الطالقانیه در اصل از میراث اسحاقیه بوده‌اند. از خلال ارجاعات آثار نصیری، می‌توان برخی از آثار اسحاقی و مخمسی را شناسایی کرد؛ مانند آثار اسحاق بصری، الظهورات و السبعین.

نخستین آثار نصیری که به محمد بن نصیر منسوب شده است، یا به‌کلی اصالت ندارد یا نسبت برخی‌شان به محمد بن نصیر محل تردید است. اما از دورۀ خصیبی، انتساب بسیاری از آثار به مؤلفان اثبات‌پذیر است، مثلاً نسبت هفت اثر موجود منسوب به خصیبی از جمله الهدایه (و حتی تحریر کامل‌ترش) قابل دفاع است. اما از میان آثار خصیبی، الرساله مهم‌ترین کتاب نصیریان است که قرائن بسیار گسترده‌ای بر اصالت و رواج آن از دورۀ تألیف وجود دارد.

همچنین، در طبقۀ پس از خصیبی هم انتساب آثار موجود از شاگردان خصیبی مانند حسن بن شعبه حرانی، ابن‌هارون صائغ و جلی معمولاً قرائن خوبی دارد. البته، کتاب حاوی الأسرار، که تحریری از کتاب حقائق أسرار الدین ابن‌شعبه است، به‌اشتباه به جلی منسوب شده است. حقائق مهم‌ترین اثر این دوران برای شناخت اسناد کهن غالیان است. در طبقۀ شاگردانِ شاگردان خصیبی هم وضعیت انتساب‌ها تقریباً همین گونه است. در این میان، از باب نمونه، چند اثر از آثار طبرانی قرائن اصالت بیشتری دارند و نسبت برخی‌شان (مانند الأعیاد) به او با تردیدهایی مواجه است. ولی در مجموع، قرائن اصالت کتب بسیاری از مؤلفان قرن چهارم و پنجم، به‌ویژه خصیبی، جلی و طبرانی، گسترده است.

گرچه در اصالت‌سنجی آثاری مانند برخی از کتب منسوب به مفضل بن عمر، آثار خصیبی و اسحاق بصری، می‌توان از قرائن تاریخی موجود در کتب دیگر فِرَق نیز بهره برد، ولی در اصالت عموم دیگر آثار، فقط به قرائن منابع نصیری و نیز گفتمان‌شناسی و مقایسه متون آنها متکی بوده‌ایم. اما نکته مهم این آثار قرون نخستین این است که معمولاً وقتی قرائنی مانند یادکرد متقدم از کتابی یا داشتن طریق متصل اصالت نسبی آن را تأیید می‌کرد، قرائنی بر تأخر کتاب از دوره یادکردها در دست نیست، و اگر قرائنی مؤید تأخر نسبی کتابی از قرون نخستین بود، معمولاً یادکردی از آن هم در کتب اصیل متقدم یافت نمی‌شود.

این نشان می‌دهد که با وجود اتهام عمومی غالیان، بسیاری از کتب اصیل‌تر چندان در معرض تغییر نبوده‌اند، و در اصالت‌سنجی تا حد بسیار می‌توان از برخی از این آثار بهره برد. دیگر اینکه این بررسی‌ها مؤید آن است که غالیان تا پیش از استقلال از جامعه اسلامی و شیعی کمتر مؤلفانی رسمی داشته‌اند که آثار را به نام خودشان معرفی کنند، ولی از دوره تکوین جامعه مستقل نصیری در شام انتسابات وضعیت درست‌تری یافته است. همچنین، (تقریباً مانند امامیه) از اواخر قرن پنجم تا نیمه قرن ششم میزان منابع مکتوب نصیریه رکود چشمگیری دارد.

در میان نصیریه مجموعه کتب متعددی وجود دارد که با وجود انتساب به ائمه (ع) و برخی رجال دیگر مؤلفشان شناخته‌شده نیست، یا آشکارا آثاری جعلی‌اند. از این میان می‌توان به النسب العالی اشاره کرد که تأثیرات گسترده‌ای بر آثار پس از خود داشته است. برخلاف انتظار، بسیاری از کتب و نسخ نصیری در قرن ششم تا هشتم نسبت به آثار قرن چهارم و پنجم با ابهامات و اضطراب تاریخی بیشتری مواجه‌اند، و آشفتگی نسخ و جعل در این قرون میانی بیشتر به چشم می‌خورد. هرچند اصالت برخی از آنها نیز درست بوده، و نسبت آن به مؤلف ادعایی صحیح است. در قرون بعدی تا دوران معاصر هم آثار نصیری خاص و سرّی بسیاری از ایشان در دسترس است.

همچنین، محتوای آثار متقدم نصیری که از طریق خود ایشان بر جا مانده، عموماً در زمینه عقاید غالیانه است، و غیر از آثار خاص کلامی، آثار روایی و اندک کتب شعر و تأویل اخبار و فقه باطن نیز بر محور عقاید غالیانه تألیف شده  است. حتی اندک کتب روایی از مؤلفان نصیری که موضوعی غیر از غلو دارد، معمولاً از طریق غیرنصیریه حفظ شده است، مانند تحف العقول، التمحیص، طب الأئمه و احتمالاً طب الصادقین (ع)، یا آثار غیرغالیانه در زمینه وصایت امامان یا غیبت که محل توجه غالیان متقدم نیز بود و در دوران بعد فقط از طریق امامیه به دست متأخران رسیده، و گویا نصیریه پس از سده‌های نخستین، و با انسجام‌یابی جامعه‌شان دیگر رغبتی به معارف مشترک شیعی و اسلامی نداشته‌اند.

در این پژوهش، به برخی از آثار نصیری منسوب به پیشینیانشان، که تا به امروز بر جا مانده، دست نیافتیم؛ مانند پاره‌هایی از کتاب السبعین، الإخلاص منسوب به نعمانی، رساله هبهالله بن ابراهیم در رد الوهیت خصیبی، برخی رساله‌های منسوب به طبرانی، هدایه و إرشاد از محمود صوفی، ارجوزه صویری، برخی از فصول کتاب التجرید و …

۳. مهم‌ترین عقاید نصیریان

در این فصل کوشیدیم آرای خاص نصیریان را بر محور گزارش‌های منسوب به ایشان در منابع فِرَق دسته‌بندی کنیم، اما دربارۀ جزئیات و تفصیلات این عقاید بیش از همه به منابع خاص خود نصیریه متکی بوده‌ایم. به‌اجمال می‌توان عقاید نصیریان را در این محورها توضیح داد:

نصیریان مانند پیشینیان علیایی‌شان به الوهیت و معنابودن حضرت علی (ع) معتقد بوده‌اند، و البته پیغمبر را نبی و فرستاده او می‌دانستند. به نحو کلی، اوصیا، معنا، و انبیا، اسم و حجاب تلقی شده‌اند. در این نگاه، گرچه وصی بالاتر از نبی نشانده شده و بر توحید او به الوهیت تأکید می‌شود، اما همین وصی در قالب‌های مختلفی ظهور کرده و با انتقال به صورت‌های مختلف، اسم را نیز در ظواهر گوناگونی از حجج الاهی می‌نمایاند. پس امامان بعدی برخلاف حضرت علی (ع) در دوره‌ای ظهور اسم هستند، و در دوره امامتشان معنا در ایشان ظهور می‌کند. به همین صورت، باب نیز که ضلع سوم تثلیث نصیری را تشکیل می‌دهد در اخبار متعدد ایشان با اسم یکی می‌شود. نصیریان آیات و روایات توحیدی را نه‌تنها مخالف غلو خود ندیده، بلکه آنها را به‌کلی وصف حضرت علی (ع) و توحید او می‌دانند.

انگاره بابیت کسانی مانند ابوالخطاب از مهم‌ترین ویژگی‌های قوام‌بخش نصیریه است و ایشان به طور خاص و با تأکید بر بابیت محمد بن نصیر خود را از دیگر غالیان متمایز کرده‌اند. البته در ادامه با دیگر غالیان در مصداق معنا و برخی دیگر از مسائل کلامی هم اختلاف داشتند. ایشان باب را مفترض‌الطاعه دانسته و روایاتی در اهمیت نداهای الوهیت از زبان ابوابشان نقل کرده‌اند. همچنین، در ادامه بابیت نظامی سلسله‌مراتبی درست کرده‌اند که رجال مقدس‌شان را در این دسته‌ها می‌گنجانند و احکامی را درباره‌شان مطرح می‌کنند.

انگاره تناسخ در میان نصیریان هم چیزی همانند تناسخ در میان ادیان شرقی است و در آن یک روح از بدنی به بدن دیگر منتقل می‌شود و در صورت‌های گوناگون انسانی، حیوانی، گیاهی یا حتی جمادات رخ می‌نمایاند. بنا بر نگرش نصیریان، تناسخ توجیه برخی کاستی‌ها در دار دنیا است، و بسیاری اوقات قیامت را نیز کاملاً به صورت تناسخی تفسیر می‌کنند. همچنین، در میان نصیریان انگاره تناسخ در اموری چون جنسیت و مذاهب هم مؤثر است. مثلاً نصیریان زنان را در قوس نزول و آفریده گناهان می‌دانند.

یکی از محورهای مهم عقاید نصیریه بحث نفی بلایا است که پیش‌تر از آن به صورت مستقل کمتر بحث شده است. این نگره که در قبال معصومان (ع) با خداانگاری ایشان کاملاً توجیه‌پذیر است، نزد نصیریان ادله و وجوه مجزایی دارد و فراتر از حجج الاهی آن را در قبال صاحبان مراتب و گاه مؤمنان نیز مطرح کرده‌اند. در این نگاه بسیاری از ضروریات تاریخی در بلایای حجت الاهی تکذیب شده، تأویلات دیگری برایش مطرح می‌شود؛ زیرا بلایا را با حکمت الاهی ناسازگار می‌پندارند.

در عرصه عملی هم بزرگان نصیریه در کتبی همچون حقائق أسرار الدین، الرساله المصریه، الرساله خصیبی و … دفاع سرسختانه‌ای از اباحی‌گری داشته‌اند. اباحی‌گری در میان نصیریان با رویکردها و تعابیر مختلفی مطرح شده است؛ از جمله رویکردهای بسیار شایع در منابع ایشان همان چیزی است که برخی از صوفیان نیز معتقدند؛ یعنی با رسیدن به معرفت، شرایع که آن را اغلال و آصار می‌خوانند، از عارف برداشته می‌شود و البته نصیریان در کنار این رویکرد با تأویل باطنی شرایع و حتی بحث‌های ظاهری از آیات و اخبار و نیز جعل بعضی از روایات اباحی روش خود را توجیه کرده‌اند. یکی از نمودهای رویکرد اباحی نصیریه نگاه شدیداً تقدیسی به خمر و می‌گساری و نیز برخی دیگر از لهویات است. اما با وجود اینها جامعه نصیری ناگزیر از التزام به برخی آداب و رفتارها در جامعه اسلامی بوده‌اند، و تقیه در برابر دیگر مذاهب را کاملاً ضروری می‌دانسته‌اند. همچنین، در آثار نصیریه مجموعه احکام گسترده‌ای در نحوه تعلیم دین نصیری و مراحل آن و نوع خاص مجالس، نمازها و شراب‌نوشی‌هایشان وارد شده است.

نصیریه معمولاً نگاهی بسیار منفی به اهل دیگر مذاهب و ادیان دارند، و به طور خاص در طعن بر مقصره، یعنی امامیه، بسیار سخن گفته‌اند. با این حال، برخی از کلمات ایشان نیز با رنگ و بوی صلح کلی مطرح می‌شود که در اقلیت است، و بیشتر برای غیراصیل‌شمردن شرایع به کار می‌رود. همچنین، با وجود رویکرد منفی نصیریان در قبال دیگر ادیان و مذاهب، ایشان شدیداً از ادیان و فِرَق گوناگون از امامیه، اسماعیلیه، صوفیه، مشبهه عامه و حتی اهل کتاب و زرتشتیان و شاهان فارس متأثرند. البته این علاوه بر پیشینه‌های قومی نصیریان با رویکرد شدیداً متساهل ایشان در اخذ حدیث در ارتباط است.

از یافته‌های کلی این فصل می‌توان به این نکات اشاره کرد: عموم عقایدی که در منابع ملل و نحل، خاصه المقالات والفرق سعد اشعری، به خطابیه و نصیریه نسبت داده شده در منابع خاص فرقه شواهدی روشن دارد، و نسبت‌های پُرتکرارتر عموماً از اصول مسلّم فرقه‌اند. همچنین، بعضی از نسبت‌های نادرتر نیز معمولاً بهره‌ای از واقع دارند و برخی از نصیریان یا همه ایشان چنین مطالبی را با توجیهات خاص خود پذیرفته‌اند. افزون بر این، می‌توان اشتراک بسیار گسترده عقاید نصیریه با پیشینیان خطابی ایشان را نشان داد.

بنابراین، عقاید نصیریان با عقاید قاطبه مسلمانان و متفاهم عرفی از آیات تفاوت‌های گسترده‌ای دارند، پس عجیب نیست که بسیاری از نویسندگان فِرَق مختلف از دیرباز تا امروز رویکردی منفی در قبال این فرقه داشته‌اند. همچنین، این بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیشتر عقاید نصیریان پیچیدگی‌های بسیار دارد، و کاملاً ممکن است ایشان به آیات و روایاتی بر دیدگاه‌های خود استناد کنند که عموم فِرَق غیرغالی برداشت‌های متضاد با برداشت غالیان از آن ادله را دارند.

Nuṣayrīyah: History, Resources and Beliefs

By: Amidreza Akbari

Nuṣayrīyah, an extremist shiʿite sect attributed to Muhammad ibn Nuṣayr al-Numayrī, appeared in Iraq in the third century. Ḥusayn bin Ḥamdān Khaṣībī played the greatest role in promoting this secret sect in Syria in the forth century, and produced most of the Nuṣayrī tradition. Today, many ancient books of this sect have been left, which have been authenticated by many historical evidences; Among other things, the authenticity of many of the books of Khaṣībī and his disciples has been confirmed, and the attribution of Ibn Nuṣayr’s books to and and traditions to him have been rejected. Nuṣayrīyah’s hitherto neglected books show that many reports in islamic sources about the beliefs and history of the old Ghulāt is correct. these books explained and defended Ghulāt beliefs in great detail, such as the divinity of imams (PBUT), extreme veneration of bābs, reincarnation, and antinomianism. In the contemporary period, Nuṣayrīs are more known as “Syrian Alawites”. However, most of the ʿAlawite people do not know much about Nuṣayrī mysteries, and among ʿAlawīs there is a growing tendency to Imāmiyah.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *